دارد زمان آمدنت دیر می شود...

هرچه زمان می گذرد تجمع اصحاب حق را واجب تر و فوری تر احساس می کنم. حضرت آیت الله امام خامنه ای مد ظله العالی

دارد زمان آمدنت دیر می شود...

هرچه زمان می گذرد تجمع اصحاب حق را واجب تر و فوری تر احساس می کنم. حضرت آیت الله امام خامنه ای مد ظله العالی

دارد زمان آمدنت دیر می شود...

اللّهُمَ صَلِّ علی سَیِّدِنا و نَبیِّنا مُحَمَّدٍ وَ آلِه مَا اختُلِفَ المَلَوان وَ تَعاقُب العَصران وَ کرَّ الجَدیدان وَ استَقبَلَ الفَرقَدان وَ بَلِّغ روحَهُ وَ اَرواحِ اَهلِ بَیتِهِ مِنِّی التَّحیَّة و السّلام.

پیوندهای روزانه

شهید عبدالحسین برونسی

شنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۳، ۰۵:۲۷ ب.ظ

طرف با یک موتور گازی آمد جلو در مسجد. سلام کرد ، جوابش را با بی اعتنایی دادم دستانش روغنی بود و سیاه. خواست موتور را همان جلو ببندد به یک ستون ، نگذاشتم . گفتم : این جا نمی شه ببندی عمو.

برد چند قدم آن طرف تر . من همچنان با نگرانی و هیجان ، سر کوچه رو نگاه می کردم . طرف دوباره برگشت پرسید : اخوی کجا می تونم دستامو بشورم؟

با دستم زدم روی شانه اش . دستشویی را نشانش دادم گفتم : زود دستاتو بشور و برو بشین توی مسجد که الآن یکی از فرماندهان جنگ می خواد بیاد سخنرانی .

با نگرانی ساعتم را نگاه کردم . دوباره خیره شدم به سر کوچه سه ، چهار دقیقه گذشت و باز هم خبری نشد پیش خودم گفتم : مردم رو دیگه بیشتر از این نمی شه نگه داشت ؛ خوبه برم به مسئوول پایگاه بگم تا یک فکری برداریم .

یکدفعه دیدم بلندگوی مسجد روشن شد و جمعیت صلوات فرستادند!

موتور گازی فرمانده جنگ(شهید برونسی) ، بین راه خراب شده بود برای همین تاخیر داشت...



  • مهدی مهدوی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی