هوالحق
ساکت !
شما اجازه هیچ گونه انتقادی را ندارید !
این منطق برخی از آقایون در این دوران است ! (دورانِ، روحانی مچکریم! )
به عنوان مثال ، میگویی ، آقای فلانی ، این کار شما اشتباه است ، ولی در جواب شما را بی سواد میخوانند …یا میگویند برای حرف زدن ، شناسنامه لازم است و …
این سخنرانی حضرت آقا ، واقعا عالی ست ، گوش بدهید … ، هرچه پیش می رویم سخن آ سید مرتضی آوینی بیش از پیش درک میشود … همه آزادند الا حزب اللهی ها !
پاسخ ما ، پاسخ حضرت آقاست ، ما را از چه می ترسانید ؟ تا آنجایی که بتوانیم برای حفظ جمهوری اسلامی ، (انتقاد یا نقد نمیخواهم بگویم) راهنمایی می کنیم ، اگر چه ما را بی سواد و افراطی و .. بخوانید !
راهنمایی هم اگر بخواهی بکنی ، می شوی ، ضد دولت ….!
امروز صبح به این فکر افتادم که ای کاش من هم یک پاسدار بودم، اینها چه میکنند و من چه کار. آنها میروند با دشمن اسلام میجنگند و من در اینجا هستم و نمیتوانم. شما قدر خودتان را بدانید.
نظام الهی مقرر کرده است تا شما برای خدمت به اسلام انتخاب شوید و این پیش خدا ثبت است و ملائکة الله و خداوند پشتیبان شماست و دلتان قوی باشد. هر قدمی که برای اسلام برمیدارید قدمی است الهی که خدا برای شما پیش آورده است. شما روی تدبیر و فکر عمل کنید، دیگر نه از کشتن بترسید و نه از کشته شدن. عمده این است که قصدتان خالص باشد که بحمدالله هست.
» صحیفه امام - جلد ۱۵ - صفحه ۴۹۷
http://farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh?volume=15&tid=222
سال بعد از عملیات «والفجر مقدماتی»، از دل خاک فکه،
پیکر مطهر شهیدی را یافتند که اعداد و حروف نقش بسته
بر پلاکش زنگ زده بود، ولی در جیب لباس خاکی اش برگه ای بود
کوچک که نوشته هایش را با کمی دقت می شد خواند:
«بسمه تعالی. جنگ بالا گرفته است. مجالی برای هیچ وصیتی نیست...
تا هنوز چند قطره خونی در بدن دارم، حدیثی از امام پنجم می نویسم:
«به تو خیانت می کنند، تو مکن.
تو را تکذیب می کنند، آرام باش.
تو را می ستایند، فریب مخور.
تو را نکوهش می کنند، شکوه مکن.
مردم شهر از تو بد می گویند، اندوهگین مشو.
همه مردم تو را نیک می خوانند، مسرور مباش…
آنگاه از ما خواهی بود»… دیگر، نایی در بدن ندارم؛
خداحافظ دنیا.
عرب بیابان گردی از حضرت علی علیه السلام پرسید:
سگی را دیدم که بر گوسفندی جست و گوسفند آبستن شد و چیزی از او متولد شد حلال است یا حرام؟!
امام علی علیه السلام فرمود: او را به خوردن اعتبار کن؛ اگر گوشت بخورد سگ است اگر علف خورد گوسفند است.
عرب بیابانگرد گفت: گاهی علف و گاهی گوشت می خورد.
امام علی علیه السلام فرمود: آن را به اشامیدن اعتبار کن؛ پس اگر به دهان بیاشامد گوسفند است ولی اگر با زبان بخورد سگ است.
عرب بیابانگرد گفت: گاهی به زبان خورد گاهی به دهن آشامد!
امام علی علیه السلام فرمود: آن را به راه رفتن اعتبار کن؛ پس اگر در رفتن بر گوسفندان مقدم برود و یا در میان آن ها برود گوسفند است و اگر به دنبال آن ها برود سگ است.
اعرابی گفت: یک بار چنین است یک بار چنان!
امام علی علیه السلام فرمود: آن را در نشستن اعتبار کن؛ پس اگر بر سینه مثل گوسفند نشیند گوسفند است و اگر بر مقعد نشیند سگ است.
عرب بیابانگرد گفت: یک بار چنین نشسته یکبار چنان!
امام علی علیه السلام فرمود: آن را ذبح کن پس اگر معده دارد گوسفند است و اگر امعاء دارد سگ است.
عرب بیابانگرد گفت: مایل به ذبح آن نیستم.
امام علی علیه السلام فرمود: به صدای آن گوش کن اگر صدای گوسفند دهد گوسفند است و اگر صدای سگ دهد سگ است.
عرب بیابانگرد گفت: گاهی صدای گوسفند دهد و گاهی صدای سگ!
امام علی علیه السلام فرمود: به پای او نظر کن اگر سم دارد گوسفند است و اگر چنگال دارد سگ است.
عرب بیابان گرد دیگر از جواب دادن عاجز ماند و بر صبر و بردباری حضرت علی علیه السلام آفرین گفت و مبهوت شد و به اسلام گروید و مسلمان شد.
[منبع: کتاب کشکول از شیخ بهایی]